آرينآرين، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

آرين كوچولو

آرین بی دندون

سلام . باعرض پوزش از خوانندگان وبلاگ . واقعا شرمندم چون تو این دوهفته اصلا وقت نداشتم که عکسای آرینو بذارم . ایشون آرین کوچولو هستند درحال کشیدن عکس دست بنده روی کاغذ !   + جون من دندونا و چشما و فرق کجشو نگاه کنید ! به این میگن خوشتیپی ذاتی ... راستی مهرت جدید آرین خان کشیدن نقاشی , شمردن اعداد تا 20 , آب بازی و خوندن عمو زنجیر باف بود ! ...
17 اسفند 1391

آرين نقاش !

سلام . جاتون خالي آرين كوچولو اينجا بود. حسابي بانمك و خوش خنده شده بود . تازه ايندفعه كلمه "نه" رو دربيشتر موارد بكار ميبرد ... 1. - : شله زردش خيلي خوش مزست ... 2. آرين كوچولو درحال نقاشي كشيدن ...                   3. - : دارم ميرم خونه عمو . شماهم مياين ؟ + راستي آرين باهمون لهجه بچه گونش تمام شعراي كتاباشو حفظ كرده مثل يه توپ دارم قلقليه ، چرخ چرخ عباسي ، بارون مياد جرجر ، زمستون ، مادر و .... + اینم دوتا از فیلم های آرین http://nosupload.com/?d=cvnuz75gan4m http://nosupload.com/?d=drumvy8q8rcg برای دانلود روی قسمت Free download كليك كنيد.بعد 30 ثانيه صبر كني...
19 دی 1391

بدون عنوان

سلام.ببخشيد اين دفعه دير اومدم ولي بجاش بادست پر اومدم . آرين كوچولو بالاخره اومد نيشابور . اين دفعه حسابي شيرين شده بود . دايره لغتشم عالي شده بود. اين عكس آرين كوچولو درحال شيطنت كردن درمراسم نامزدي دخترعمه محبوبه (يابقول خودش :مبوبه)است .        اين دوتا عكس هم درمشهد توسط مامان آرين كوچولو گرفته شده . خداييش نگاه كنيد چقد ناز ميكنه ! اگه دختر ميشد چقدر ناز ميكرد ... اين عكس هم توسط عمو رضاي آرين گرفته شده . مال 4-5ماه پيشه ! تواين دوروز كه اينجا بود كلي برامون حرف زد. مثلا داد ميزد : عمه بذو !  -ناني بيا(باحالت غم انگيز هنگام قهركردن ورسيدن به خواسته هاش)- بييم بيون خونه ماماني- عمه گوگي گو...
19 آبان 1391

سلام

سلام من دختر عمه آرين هستم. اين وبلاگو درست كردم تا يك زماني بخونش و شيطنت هاشو رو ببينه. آرين خونشون مشهده و ما نيشابور. براي همين كم ميبينمش وكم ازش عكس دارم. ولي همونا رو براتون ميذارم تا زمانيكه مامن باباش براي نويسندگي اعلام آمادگي كنن + اين ماجرا مال دفعه پيشه كه اومدن نيشابور. آرين حسابي بزرگ شده بود و شيطون.كاراي جالبي ميكرد كه براي ما خيلي جالب بود 1.آرين از چيزايي كه ميچرخه خيلي خوشش مياد مخصوصا لباس شويي و پنكه.اين عكسي كه ميذارم زمانيه كه لباسشويي روشنه و آرين داره اونو نگاه ميكنه. 2.اين وقتيه كه آرين ميخواد ببخشيدا ولي بقيه رو خر كنه.  مودب ميشينه و بقيه رو نگاه ميكنه.     اینم وقتیه که داشت ...
20 شهريور 1391

آرين بيب بيب

دوهفته پيش كه رفته بوديم مشهد آرين موهاش نبود ! داييم موهاشو زده بود. ياد گرفته بود حرفاي بيشتري رو بزنه. تازه ب منم ك اسمم ناهيده ميگفت: ناني ! منم ك حسابي خرذوق بودم. چپ ميرفت راست ميرفت ميگفت ناني ! يك كاميون داشت كه روش ميشست.نخ جلوش رو ميداد بمن.ميگفت: ناني بيب بيب! خلاصه اين چند روز همش آرينو ميكشيديم وبيب بيب بازي ميكرديم. آرين خان توي سيني هم مينشست و بيب بيب ميكرد ! اينم جناب آرين خان هنگام خواب. ميبينيد از ماهم سرحالتره بااين همه شرارت ؟! راستي آرين حسابي اهل كتابه.وقتي براش كتاب ميخوني وشعر همراه ما حركت ميكنه وگوش ميده... كلماتي كه ميگه: نازنين(ناننين) - مجيد(مميد) - انگور(انور) - محبوبه(بوبه) - اهنگ(دين د...
20 شهريور 1391

آرين خوشتيپ

سلام ديروز عروسي بود.عروسي دخترخاله من و دختر عمه آرين كوچولوم.آرين ايندفعه هم همش پيش من بود.ازبغل مامانش ميومد پايين ميومد پيش من.بغلم مينشست و بقول خودش ناناي ميكرد ماشاالله خوشگلم ميرقصيد. اينم عكس آرين كوچولو تو عروسي :(البته بهمراه نازنين كوچولو) البته امروز هم كه مراسم پاتخت بود آرين كوچولو كلي رقصيد برامون. اخراي مراسم هم كه شيطنتش گل كرده بود ميومد از رو پاي من ميپريد پايين يكم راه ميرفت. بعد برميگشت دستمو يكشيد و با ناز ميگفت: ناني  ناناي! خلاصه ميرفتيم جاي بلندگو واي ميستاديم و گوش ميداد به اهنگا... اينم يك عكس قشنگ ديگه از آرين.فعلا خداحافظ ...
20 شهريور 1391